کار خارقالعاده دبیر فیزیک و حکایت عجیب دوازده سال تنهایی
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۸۵۰۱۵
همشهری آنلاین - عطیه اکبری: پیرمردی که قصه زندگیاش آنقدر شنیدنی است که وقتی او راوی میشود و ما شنونده، دلمان نمیآید این قصه با همه تلخیهایی که چاشنی آن شده است تمام شود. تحصیلکرده رشته فیزیک است. ۱۲ سال قبل برای آنکه به آرامش برسد دار و ندارش را وقف آسایشگاه کهریزک کرد و خودش هم داوطلبانه به جمع مددجویان اینسرا پیوست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
پیرمرد، امید را با خود به آسایشگاه کهریزک آورد. هر چند از عمق چشمان و نگاه مهربانش میتوان خواند چه غم بزرگی دارد و خم به ابرو نمیآورد. ۱۲ سال است بچههای تحصیلکردهاش که ساکن همین پایتخت هستند و هرکدام برای خود برو بیایی دارند فراموشش کردهاند و یادشان رفته که پدر امید آسایشگاه گلایهای ندارد اما هنوز هم چشم به راهشان است. قصه ستوده را که شنیدیم آرزو کردیم ای کاش میتوانستیم صدای پدر را به گوش بچههایش برسانیم و بگوییم استاد ستوده آسایشگاه کهریزک سالهاست دلش لک زده برای شنیدن این جمله از زبان تنها دخترش: «بابا چطوری؟ خواستم حالت را بپرسم.»
گرهگشای کهریزکگرهگشایی در ذاتش است. اضطراب و نگرانی را در نگاه بچههای آسایشگاه میفهمد و بدون آنکه کسی بویی ببرد گره مشکلشان را با دل پرعطوفتش باز میکند. «زهرا داودی» از عطوفت بیدریغ استاد ستوده میگوید: «مسئول کتابخانه هستم و سالهاست با استاد همنشین شدهام. هر قدر از او بگویم کم است. از مهربانیاش، صبوری و از همه مهمتر گذشتش. اهالی آسایشگاه همه از سرگذشتش باخبرند و میدانند که همه دار و ندارش را به این سرا هدیه کرده و با وجود تمکن مالی خودش هم ساکن دائمی خانه بیخانمانها شده است. بچههایش سراغی از او نمیگیرند و همه ما میدانیم چقدر دلتنگشان است اما به روی خودش نمیآورد. برای حل مشکل مالی بچهها بارها و بارها بیسر وصدا دست به جیب شده است. البته عادت به گفتن ندارد. اما من چندین بار اتفاقی شاهد خیراندیشیهایش بودهام.»
قصه من و مادر«۶ ماهه که بودم پدرم، من و برادر و مادرم را تنها گذاشت. مادرم ماند و سنگینی بار یک زندگی بر شانههای نحیفش که به خودش قول داده بود هیچوقت از این سنگینی لب به شکایت باز نکند. چهره خندان مادر با همه خستگیهایش تنها تصویر روزهای کودکیام از زنی بود که هر روز صبح قبل از آنکه آفتاب بالا بیاید، پشت گاو آهن مینشست و درگرمای تابستان عرق از سر و رویش میریخت و زمین را شخم میزد. زندگی ما از همان زمینهای کشاورزی و فروش محصولاتش میچرخید. از آن روزهای سخت که همه خاطره سالهای کودکی و نوجوانیام با آنها شکل گرفت. ۷۰ سال میگذرد اما هنوز هم نمیدانم چرا من و برادرم حتی آن وقتهایی که خودمان را به خواب میزدیم و زیرچشمی مادرم را تماشا میکردیم وقتی وازلین به دستهایش میزد تا مبادا از ترکهای دستش خون بیاید صدای نالهاش را نمیشنیدیم؟ در آن شبها خواب بر چشمم حرام میشد و در عالم کودکی آرزو میکردم بتوانم همه خستگیهای مادرم را یک جا از تنش به در کنم. آرزو میکردم خدا آنقدر عمر مادرم را طولانی کند که وقتی دستم به دهانم رسید بتوانم برای جبران آن روزهای سخت، همه دنیا را به کامش کنم. این آرزو هیچوقت برآورده نشد و تنهاکاری که توانستم برایش انجام دهم این بود که به وصیتنامهاش عمل کنم و با وجود همه سختیهای دوران حکومت عبدالکریم قاسم در عراق، او را برای دفن به کربلا ببرم. با آنکه میدانستم با این کار حسرت فاتحهخوانی بر مزارش را برای همیشه از دست میدهم.» ستوده زندگی پر فراز و نشیبش را برایمان اینطور روایت میکند.
از کورههای آجرپزی تا دبیری فیزیکستوده در ۸۳ سالگی حافظهاش آنقدر یاری میکند که سختترین مسئلههای فیزیک را در کوتاهترین زمان حل کند و شاگردانش که همگی از معلولان آسایشگاه هستند دهانشان از تعجب باز میماند. در کتابخانه آسایشگاه کهریزک روبهرویش نشسته و سراپا گوش شدهایم تا برایمان بگوید چرا حالا که هنوز سرپاست و برای انجام امور شخصی نیاز به کمک ندارد دل به دل اهالی آسایشگاه داده و سر از سرای سالمندان در آورده است؟ چرا همه زندگی و دار و ندارش را وقف آسایشگاه کهریزک کرد؟
پیرمرد که بیشتر اهالی کهریزک، استاد صدایش میزنند روایت میکند: «من با سختی درس خواندم. مادرم با آنکه زنی روستایی بود میخواست من و برادرم تحصیلکرده شویم اما من نمیتوانستم بیتفاوت به خستگیهای مادرم فقط درس بخوانم. این بود که شبها کار میکردم و روزها درس میخواندم.» شبها، کوره آجرپزی، سوز سرمای زمستان، دستان نحیف نوجوان ۱۲ ساله، عقربههای ساعت که با سرعت پیش میروند و به صبح نزدیک میشوند و صبحها، تن لرزان و گرسنه، چشم خوابآلود و مدرسه و درس شیرین فیزیک: «فیزیک را همیشه دوست داشتم. شاید هم به خاطر معلم فیزیکم بود. معلم فیزیک ما به بقیه معلمها سپرده بود که اگر دیدید حسین سر کلاس چرت میزند دعوایش نکنید. حسین شب تا صبح در کوره آجرپزی کار میکند. عشق و علاقه من به درس فیزیک به خاطر همان معلم دوست داشتنیام در سالهای دهه ۲۰ بود. آنقدر به من انرژی میداد که همیشه میخواستم من هم مثل او شوم. مثل او با شاگردانم مهربان باشم و از همه مهمتر فیزیک بخوانم و درس بدهم. این آرزو برآورده شد و بعد از فارغالتحصیل شدن از دبیرستان به تهران آمدم. وارد دانشسرای عالی شدم و لیسانس فیزیک گرفتم. ۳۰سال به بچهها فیزیک یاد دادم و همیشه حواسم به شاگردانی بود که میدانستم اوضاع مالی خوبی ندارند.»
به خاطر مادرم«مادرم که رفت زندگی برایم تیره و تار شد. با خودم فکر میکردم که چرا نتوانستم برای مادرم کاری انجام دهم؟ آنقدر سرگرم زندگی و بزرگ کردن بچهها بودم که از مادرم غافل شده بودم. من با سختی کار میکردم اما در سالهایی که به دلیل اوضاع سیاسی، دانشگاهها تعطیل شده بود هر ۳فرزندم را با مخارج بالا برای تحصیل به خارج از کشور فرستادم. یک دختر و ۲پسر دارم. بعد از فوت مادرم، هرچه داشت به من و برادرم رسید. اوضاع مالی زندگیمان خوب بود. شنیده بودم جایی به نام آسایشگاه کهریزک در حاشیه تهران هست که افراد سالخورده را که کس و کاری ندارند برای زندگی به آنجا میبرند. تصمیم گرفتم برای آرامش خودم و شادی روح مادرم که نتوانسته بودم برایشکاری انجام دهم زندگیام را وقف این آسایشگاه کنم. هفتهای یکی، ۲ بار به کهریزک آمدم. اینجا بعضی از معلولان را دیدم که حتی توان بلند کردن خودکار را از روی میز نداشتند ولی با این حال درس میخواندند. میخواستم خدمتی به آنها کنم.» حسین آقا نمیدانست وقتی تصمیم گرفت پدر بچههای معلول آسایشگاه شود و برایشان معلمی کند بچههایش ساز ناکوک میزنند و با او مخالفت میکنند. میگوید: «بچههایم توانایی مالی خوبی داشتند و آنقدر از من به آنها رسیده بود که وقف ۲خانهام به آسایشگاه کهریزک ضرری به آنها نمیرساند. بالاخره راضی شدند اما تنهایم گذاشتند.»
۱۲ سال تنهایی«بابا جان خوبی؟ فقط میخواستم حالت را بپرسم.» استاد ستوده ۱۲ سالی میشود که گوش به زنگ تلفن است برای شنیدن همین ۲جمله از زبان تنها دخترش. بچهها سالهاست تنهایش گذاشتهاند و خودش هم نمیداند عطای مهر پدرانه او را به لقای چه بخشیدهاند که حتی یک تلفن ساده را هم از او دریغ میکنند؟ ستوده از روزهایی میگوید که تصمیم گرفت برای همیشه همنشین سالمندان ناامید و معلولان آسایشگاه کهریزک شود: «تاب تنهایی را نداشتم. بچهها حواسشان به من نبود. دوست داشتم نوههایم دور و برم باشند اما آنها هم یادشان رفته بود که پدربزرگی دارند. برای همین تنهاییها تصمیم گرفتم بعداز وقف مال و اموالم خودم هم ساکن این سرا شوم و تنهاییام را با همسن و سالهایم تقسیم کنم.» حالا از آن روز و از آن تصمیم ۱۲ سال میگذرد و بچههای ستوده در همه این سالها تنهایش گذاشتهاند و با اینکه دختر و یکی از پسرهایش در تهران زندگی میکنند حتی روز پدر هم یادی از پدرشان نمیکنند. اهالی این سرا در همه این مدت حرفی و گلایهای از او نشنیدهاند. میگوید: «گلهای از بچههایم ندارم. حتماً مرا دوست ندارند دیگر. همین که دل آنها خوش باشد و زندگی بر وفق مرادشان، برایم کافی است.»
همیشه دوست داشتنی، همیشه معلمبچهها دورتادور میز نشستهاند و منتظرند تا استاد ستوده، پیرمرد دوستداشتنی آسایشگاه کهریزک از راه برسد و آموزش درس فیزیک را آغاز کند. به سؤالات بچهها با دقت و وسواس جواب میدهد. لبخند مهمان دائمی صورت مهربانش است. در سالهایی که استاد، مهمان آسایشگاه شده امید را هم با خود به این سرا آورده است و با نصیحتهای پدرانهاش جوانهای معلولی که خانوادههایشان آنها را در آسایشگاه تنها گذاشتهاند وادار میکند تا درسشان را ادامه دهند و بانو یکی از همین دخترهای معلول است که خدا توانایی همه اعضای بدن به جز صورت را از او گرفته و او با تشویقهای استاد ستوده حالا کمکم خودش را برای امتحان کنکور آماده میکند. کتاب را با زبانش ورق میزند. درس میخواند و میگوید: «در همین بخشِ ما ۸ معلول وارد دانشگاه شدهاند. شاید اگر دلسوزی و امیدواریهای استاد ستوده نبود حالا، حال و روز من و خیلیهای دیگر هم تعریف چندانی نداشت.»
استاد ستوده و کتابخوانهای حرفهای آسایشگاهاین روزها همه دلخوشی پیرمرد ۸۳ ساله آسایشگاه، بعد از درس دادن به بر و بچههای معلول و گفتوگو با همسن و سالانش در کتابخانه کهریزک است. هر روز قبل از ساعت ۹ پشت باجه تحویل کتاب مینشیند و شروع به کتاب خواندن میکند. یکی یکی سلام بچهها را جواب میدهد و میپرسد: «کتابت را خواندی بابا جان؟ زود تمامش کن تا کتاب بعدی را با هم شروع کنیم.» با سادهترین روش، بسیاری از جوانان معلول آسایشگاه را که زمانی حتی با خودشان هم قهر بودند و حوصله هیچ چیز را نداشتند طوری با کتاب آشتی داده و امیدوار به ادامه زندگی کرده که همه از این تغییر به وجد آمدهاند. او میگوید: «بچهها رهایم کردهاند اما حالا همه جوانان معلول این آسایشگاه را مثل بچههای خودم دوست دارم و این جوانان ویلچرنشین معلول جای خالی آنها را برایم پر کردهاند. کتاب خواندن هم لذتبخشترین تفریح من در این سراست.»
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۲۰در تاریخ ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
کد خبر 776822منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: آسایشگاه کهریزک استاد ستوده بچه ها ۱۲ سال سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۸۵۰۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کاهش رشد نقدینگی به تنهایی موجب مهار تورم نخواهد شد
به گزارش خبرگزاری مهر هشتمین پیشنشست از سلسله نشستهای همایش ملی «مسئله تورم در ایران؛ ریشهها، آثار و سیاستها» با عنوان «واکاوی علل تورم و راهکارهای کنترل آن در ایران» توسط پژوهشکده اقتصاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همکاری معاونت پژوهشی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی (ره) در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، برگزار شد. عباس شاکری عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی (ره) یکی از مهمانان این بخش از نشست بود که درباره تورم و نقدینگی نظرات خود را بیان کرد.
اقتصاد ایران در گرداب تورم؛ قمار ناعادلانهای که اکثریت مردم را قربانی میکند
شاکری افزود: نزدیک به چهار دهه است که اقتصاد ایران با معضل تورم دست و پنجه نرم میکند. اگرچه در دوران جنگ نیز تورم به حدود بیست و یک درصد رسیده بود، اما شتاب تورم از سال ۱۳۹۶ به طور چشمگیری افزایش یافته و به یک «بازی اجتماعی» تبدیل شده است. در این بازی قواعد به گونهای تعریف شده و نتایج به گونهای رقم میخورد که گویی عدهای خاص، برندگان و عدهای دیگر، بازندگان مطلق هستند. اگر بخواهیم با دیدگاه بدبینانه به این موضوع نگاه کنیم، میتوان آن را به قمار تشبیه کرد. در این قمار، تعداد محدودی از افراد سود کلانی میبرند و افراد زیادی ضرر میکنند. این امر نوعی خاص از تورم را به وجود میآورد.
وی با اشاره به اینکه هر سه نوع تورم ناشی از فشار تقاضا، فشار هزینه و تورم ساختاری در ایران تجربه شده است، افزود: برای مقابله با تورم، سیاستگذاران باید به طور دقیق نوع تورم غالب را شناسایی کرده و اقدامات مناسب را برای مهار آن انجام دهند. بعد از نظر فریدمن در خصوص بستن سرمنشا پول، دهها جانشین برای پول خلق شده و بعد از دهه ۱۹۷۰ با آزاد شدن منابع مالی در اقتصاد رابطه نقدینگی و پول بسیار پیچیدهتر شده است. در واقع تا پیش از دهه ۱۹۷۰، رابطه بین پول و کالا نسبتاً واضح و ساده بود. با این حال، با ورود منابع هنگفت به بخش مالی و نوآوریهای متعدد در این حوزه، رابطه نقدینگی با پول به طور فزایندهای پیچیده و غیرشفاف شده است.
آیا افزایش یا کاهش نقدینگی عامل اصلی تورم در سالهای اخیر است؟
این عضو هیئت علمی دانشگاه با بیان اینکه رابطه میان پول و قیمتها به سادگی زمانی که در نظام استاندارد طلا، پول کالای اولیه و حتی پشتوانه تولید بود، نیست، افزود: پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، فدرال رزرو برای جلوگیری از فروپاشی سیستم مالی، اقدام به خرید داراییهای مشکوکالوصول و وامهای پرخطر بانکها کرد. این امر منجر به تزریق نقدینگی به سیستم مالی و افزایش حجم پول در گردش شد. اما با وجود افزایش قابل توجه نقدینگی در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹، شاهد تورم چشمگیری نبودیم.
شاکری بیان داشت: یکی از تحلیلهای متداول، افزایش نقدینگی را عامل اصلی تورم در سالهای اخیر میداند. در صورتی که ادعای افزایش نقدینگی به عنوان عامل اصلی تورم نیازمند بررسی دقیق و مراجعه به شواهد متقن است. اما بررسی روند نقدینگی در سالهای اخیر نشان میدهد نرخ رشد نقدینگی در سالهای گذشته نوسانات قابل توجهی داشته است. به طوری که در سال ۱۳۸۵، نرخ رشد نقدینگی ۴۰ درصد بود، در سال ۱۳۸۹ که به عنوان پیک این دوره شناخته میشود، این نرخ به همان ۴۰ درصد رسید و در سال گذشته نیز این رقم به ۳۲ تا ۳۳ درصد کاهش یافت.
حدود ۸۰ درصد از نقدینگی کشور را سپردههای بانکی تشکیل میدهند
وی با بیان اینکه برخی معتقدند که این نوسانات ناشی از انباشت نقدینگی و تورم نهفته است، اضافه کرد: تورم نهفته به سرعت گردش پول مرتبط است. اگر سرعت گردش پول از روند طبیعی خود پایینتر بیاید، به معنای خوابیدن پول و عدم گردش آن در اقتصاد است. نکته حائز اهمیت این است که حدود ۸۰ درصد از نقدینگی کشور را سپردههای بانکی، به خصوص سپردههای پسانداز بلندمدت، تشکیل میدهد. ۷۴ درصد از این سپردهها نیز در اختیار ۱ درصد از سپردهگذاران است. این سوال مطرح میشود که چگونه میتوان این نقدینگی را فعال کرد؟ آیا امکان توزیع ناگهانی این ۷۴ درصد سپرده در بین سایر سپردهگذاران وجود دارد؟ چه سازوکاری برای این کار باید در نظر گرفته شود؟
این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه سهم حقوقبگیران ثابت در صنایع کوچک و متوسط از ارزش افزوده کل کاهش یافته و قدرت خرید آنها پایین آمده است، افزود: این امر نشان میدهد که مطابق با ضریب کشش تقاضای غیرقابلانعطاف، سهم مسکن و مواد غذایی در بودجه خانوار افزایش یافته است. بنابراین، صرف افزایش نقدینگی یا بحث درباره استفاده دولت از تنخواه گردان، کافی نیست. در واقع، دولت نیازمند اصلاحات ساختاری در نظام بودجهریزی خود است.
شاکری اظهار داشت: اما بررسی بودجه سال ۱۴۰۲ نشان میدهد که با وجود تورم بالای ۴۰ درصد، رشد بودجه ۲۵ درصد بوده است. بدیهی است که در چنین شرایطی، سهم آموزش و پرورش، بهزیستی و پروژههای عمرانی باید کاهش یابد. این امر نشان میدهد که سهم دولت از GDP افزایش نیافته است. البته اگر بتوانیم بودجه را شفاف و منضبط کرده و موارد غیرضروری را حذف کنیم، اقدام مثبتی خواهد بود.
صرف کاهش نقدینگی بدون توجه به علل ریشهای، منجر به کاهش تورم نخواهد شد
وی در ادامه گفت: به عقیده من، از سال ۱۳۹۶ تاکنون یا به نوعی از سال ۱۳۹۱ به بعد و به طور خاص از زمان آغاز برنامههای اصلاحات ساختاری شاهد پویاییهایی در تورم هستیم که به صورت ماندگار درآمدهاند. تا زمانی که به ریشههای این پویاییها پی نبرده و درک نکنیم که چگونه شکل گرفتهاند، سیاستگذاریهای مؤثر در این زمینه امکانپذیر نخواهد بود. این امر به معنای آن نیست که هر دولت جدید صرفاً عملکرد دولت قبلی را نقد کرده و به دنبال ارائه رهنمودهای صرف از سوی دولتهای قبلی به دولتهای بعدی باشد. بلکه همه ما، به عنوان بخشی از این جریان، باید در قبال این چالش پاسخگو باشیم و با بررسی عمیق عوامل مؤثر، ریشههای این پویاییهای تورمی را آشکار سازیم.
این عضو هیئت علمی دانشگاه افزود: تا زمانی که به عواملی که این روند را شکل دادهاند توجه نکنیم، به هیچ وجه با وجود وعدههای کاهش تورم، شاهد کاهش نرخ آن نخواهیم بود. از یک سو، از بانکها خواسته میشود که وامهای ازدواج و کمکهای مالی به بنگاههای تولیدی تعطیلشده ارائه کنند؛ از سوی دیگر، سیاستهای انقباضی اعمال میشود و پس از چند ماه، بنگاهها با کمبود سرمایه در گردش مواجه میشوند. در این میان، تلاش میشود تا به مسئولین القا شود که با کاهش چند درصدی نقدینگی، تورم نیز کاهش یافته است. اما این در حالی است که صرف کاهش نقدینگی، بدون توجه به علل ریشهای، منجر به کاهش تورم نخواهد شد.
برای مهار تورم و کاهش آن، به یک اراده جمعی و قدرتمند نیاز داریم
شاکری با اشاره به نقش کلیدی پول به عنوان ابزاری در دست بازیگران مختلف اقتصادی و اجتماعی، از جمله دولت، گروههای ذینفع و نظام بانکی، گفت: ضروری است که به منظور بررسی دقیق و جامع عوامل مؤثر بر تورم، به تحلیل و بررسی این عوامل بپردازیم. این بررسی باید شامل تحلیل ذینفعان، نظام بانکی و مسیری باشد که به پدید آمدن این وضعیت انعطاف ناپذیر و پایدار منجر شده است.
وی اضافه کرد: برای مهار تورم و کاهش آن، به یک اراده جمعی و قدرتمند نیاز داریم. در غیر این صورت، وضعیت فعلی همچنان ادامه خواهد یافت و انتظار حل این معضل پیچیده صرفاً از طریق اقدامات مدیران، بدون در نظر گرفتن ساختارها و زمینههای موجود، غیرواقعبینانه خواهد بود. علاوه بر این، اتکا صرف به احساسات و تعهدات فردی در حل این معضل کافی نیست و میبایست اقدامات مدبرانه و مبتنی بر تحلیل دقیق و بررسی عمیق عوامل مؤثر، در دستور کار قرار گیرد.
ذینفعان تورم با استفاده از رسانهها سعی در مشروعیت بخشی و توجیه تورم دارند
شاکری افزود: ضروری است که با توجه به تورم فزایندهای که در حال حاضر با آن مواجه هستیم، به این نکته توجه داشته باشیم که این وضعیت شبیه به یک بازی قمار اجتماعی است که در آن تعداد محدودی از افراد برنده و اکثریت بازنده هستند. ذینفعان مختلف که رها نمیکنند! مگر میشود رها کنند؟ اینها جز جداییناپذیر این بازی قمارگونه هستند و در تداوم این وضعیت نقش دارند. بیشک، در این بازی اجتماعی تورم، نقش رسانهها نیز پررنگ و انکارناپذیر است. اینها رسانه دارند نه یکی نه دو تا بلکه شاید هزاران سایت داشته باشد. اگر این عوامل را نادیده بگیریم، هرگز نمیتوانیم به یک تحلیل دقیق از وضعیت تورم دست پیدا کنیم و در مهار آن موفق شویم.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تاکید داشت: طبیعتاً، آن رسانهها و افرادی که در این امر با یکدیگر همراهی میکنند، حتی حاضرند از میان نظریههای تاریخی، نظریههایی را برگزینند و به کار گیرند که سعی در مشروعیت بخشیدن به تورم باشد. چرا که برای توجیه وضعیت موجود، حتی از تحریف نظریههای تاریخی نیز دریغ نمیکنند. این توجیهها، به جای ارائه راهحلهای واقعی، صرفاً به بازتولید و تکرار مشکل دامن میزنند و مانع از یافتن راه حلی مؤثر برای این معضل اجتماعی میشوند. اما صرف نظر از توجیهات، این امر یک معضل اجتماعی است که باید به راهحلی اساسی منجر شود.
کد خبر 6089785 محمدحسین سیف اللهی مقدم